درنوشته های قبل درباره عهد مطالبی گفته شد ومطرح شد که اولین عهد خداوند وانسان عهد الست بود که درآن بر ربوبیت الهی بر انسان عهد گرفته شد وانسان پذیرفت که رب او خداوند متعال است وگفتیم رب معنای جامعتری نسبت به اله وخالق دارد
واما عهد شکنی که از ناحیه انسان نسبت به این مساله می شود دارای وجوه مختلف وابعاد متعدد است که دراین نوشته به برخی اشاره می کنیم
1-وقتی انسان پذیرفت که رب او خداوند متعال است این به این معناست که خود ودیگران رب نیستند اما متاسفانه درطول تاریخ بشری بارها این عهد نقض شده است وانسان گاه خود وگاه دیگران غیر خداوند را رب خود برگزیده است
آنجا که خودرا رب برشمرده ودم از (اناربکم الاعلی) زده در دام استکبار افتاده وآنجا که دیگری را رب خود دانسته در کمند استضعاف اسیر گشته است
2-ادعای ربوبیت برای غیر خداوندقالب های مختلف داشته است گاه درقالب دین ظهور کرده وگاه در قالب علم وهنر به این معنا که گاه انسان غیر خدارا رب خودبرشمرده باعنوان ودرساحت دینی وپرستش که از امثال بت پرستی گرفته تا پذیرش نوعی ربوبیت کاهنان وروحانیون مشرک را شامل می شود
فرضاکلیسا وروحانیون مسیحی قرنهای متمادی به نام دین مدعی نوعی خدایی وربوبیت بودند وبه نام دین جای خدارا در ایجاد احکام دینی گرفته بودند به جای خداوند صدور حکم می کردند وبه جای خداوند مجازات وپاداش می کردند وبه جای خداوندتکلیف بهشت وجهنم مردم را روشن می کردند
که درقرآن وروایات به این موضوع کرارا اشاره شده است از جمله دراین آیه شریفه که فرمود :
(اتَّخَذُوا أَحْبارَهُمْ وَ رُهْبانَهُمْ أَرْباباً مِنْ دُونِ اللَّهِ وَ الْمَسیحَ ابْنَ مَرْیَمَ وَ ما أُمِرُوا إِلاَّ لِیَعْبُدُوا إِلهاً واحِداً لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ سُبْحانَهُ عَمَّا یُشْرِکُونَ (31/توبه )
(اینان دانشمندان و راهبان خود و مسیح پسر مریم را به جاى خدا به الوهیّت گرفتند، با آنکه مأمور نبودند جز اینکه خدایى یگانه را بپرستند که هیچ معبودى جز او نیست. منزّه است او از آنچه [با وى] شریک مىگردانند.
درروایات تفسیری آمده که مراد از این که آنهارا ارباب ورب خود گرفته بودند این است که به احکام من درآوردی وبه عمل تغییر احکام الهی آنها گردن می نهادند درکافی از امام صادق (ع) روایت شده که گفت:من از آن جناب پرسیدم معناى آیه" اتَّخَذُوا أَحْبارَهُمْ وَ رُهْبانَهُمْ أَرْباباً مِنْ دُونِ اللَّهِ" چیست؟
فرمود: به خدا قسم احبار و رهبان، یهود و نصارى را به پرستش خود نمىخواندند و بفرضى هم که مىخواندند یهود و نصارى هرگز قبول نمىکردند، و لیکن احبار و رهبان تعدادى از محرمات را برایشان حلال و تعدادى از حلالها را بر آنان حرام نمودند، و آنها هم پذیرفتند، پس یهود و نصارى بدون اینکه خودشان متوجه باشند احبار و رهبان خود را پرستیدند
(اصول کافی ج 2 ص 398)
بنابراین عرصه دین داری اولین ومهم ترین جایی است که مدعیان ربوبیت با لطایف الحیل خودرا رب مردم جلوه می دهند پیمان مهم وعهد الهی عدم پذیرش ربوبیت غیر خدارا نقض می کنند
این موضوع کم وبیش درتاریخ اسلام هم رخ داده است ودر برخی برهه ها از سوی حاکمان فاسد وسیاس وعالمان درباری این خط دنبال شده است که نمونه بارز آن در حکومت معاویه بود که جاعلان حدیث به نام دین وخداوند هرآنچه باب طبع حاکم فاسد بودرا به نام دین مطرح می کردند
وگرچه درظاهر ادعای ربوبیت نمی کردند امادرواقع غاصبانه جای خدانشسته وبه اسم او هواهای نفسانی خودرا تبلیغ وترویج می کردند نوع دیگر ادعای ربوبیت اتفاقی است که بعداز رنساس افتاده است وبشر به نام علم وحقوق انسانی وهنر مدعی ربوبیت شده است که هرگونه که می خواهد در سنت های شرعی وتکوینی الهی دست می برد وآنهارا تغییر می دهد
این هم نوع دیگری از همان ربوبیت است البته علم وهنر وسایر فضایل نعمت الهی به بشر است اما علم وهنری که درسایه وپرتو بندگی باشد نه علم استقلال جوی ومدعی استغناء ومتاسفانه علم امروز دچار بلیه انانیت شده است
وبه نام علم بسیاری از فضایل وسنت ها وامور فطری زیر پاگذاشته شده است وبشر پرمدعا ومغرور به نام علم خدایی می کند که البته نتایج تلخ آن را نیز دیده اما هنوز متنبه نشده است امروز علم مستکبرانه وبه دور افتاده از فطرت وحکمت وسنت آن چنان فضای سرد وبی روح وبی معنایی را برجهان حاکم ساخته است
که بسیاری برای درمان درد معنا طلبی خود به خرافات وفرقه های شیطانی پناه برده اند ودرنبود منبع حقیقی به منابع قلابی وبدلی متوسل شده اند همچنین عدم پایبندی به سنت های فطری والهی ارکان وپایه های زندگی چون خانواده رامتزلزل ساخته وبا غیرت سوزی وحریم ناشناسی بشر مدعی علم را تبدیل به حیوانی لا ابالی کرده است
معضلات ومهلکات علم مستکبرانه ومدعی ربوبیت جدید بسیار است وهمه از آن مطلع هستیم وراه گریز از این ورطه مهلکه ایمان آوردن وبازگشت انسان به عهد الهی خود در پذیرش ربوبیت خداوند ودست برداشتن از ادعای دروغین ربوبیت خود وشناختن حد ومرز خوددر همه عرصه ها ازجمله عرصه علم وخلاقیت است